قرن بازپروری دیجیتال
شاید سال برسد.سالگرد است.هوا امروز است.شب است.ظهر شده ام.کاش مثل تو بودم دختر.این یک حرف تازه نیست.بعضی وقت ها این طبیعت هم برای خودش داستان می نویسد.ولی تو باور نکن.این ها حساب شده تر از بورس جهانی ست.امروز نهم اسفند یک سالی از سال های دور تر.یک سالگرد بیشتر.می خواهم بروم و اما من که مال رفتن نیستم.شاید باور کنی ولی من کم می خوابم.هر روز صبح باید مادرم را به محل کارش برسانم.راستی می دانستی مادرم یک عمر کاری را می کرد که حالا دیگر محو شده.قبلا برگه ها را تبدیل به داده می کرد.حالا همه چیزی کاغذ-لِس شده.مادرم پیر بود.بعد از این همه حرف سمت من امد گفت:مشتاق دیدار! ولی جدی کار مادرش به من چه ربطی داشت.فقط می خواست زر بزند.
شاید اگر کاش های بیشتری کنار می زدی برای ایمان و باور و تازه های روایت همه چیز بهتر می شد.اما زر زدن را انتخاب کردی.لطفا گوش کن.چیزی نمی خواهم.گوش کن.می شنوی؟صدای کلاغ ابلق است.تا حالا دیدی؟اره .حالا هم چیزی عوض نشده.کمرم درد می کند.شاید باید پیاده روی را تمام کنی.نمی دانم.ام ار ای را که دکتر هنوز ندیده.تو هم که وقت گیر اوردی خوشتیپ!راستی امروز سالگرد است.ظهر است و بنزین.تو چی؟کجایی؟من که دور بودم.تو هم حتما بله.هوایم عوض نمی شود.سرما رفته ام.نمی توانم بدوم.می خواهم بروم.اما دویدن می خواهم.برایم دویدن کنار بزن.لطفا برو.لطفا برو.نمان.نمان بستنی سنتی!
شبیه الویز پنج بودی.دور و ممتد.حالا دنبال سرود گم می شوی،به سالگرد می روی.چشم هایت سوخته.دستت همینطور.همه چیز سوخته.دنبال چی می گردی؟لطفا برگ های زیتون را جمع نکن.زیتون نخور و نمیر.برو.برو.شاید خیلی وقت پیش ها باید به یاد می اوردی.که ادامه خواهی یافت.ادامه خواهی یافت.ادامه.بدِ روزگار برای تو بوده که فکر کردی نه،فراموش می شوی.حالا من هستم.به تو هستم.ولی ادامه یافتی.گوشی را بگیر.دکتر چیزی گفت جواب بده.می روم گلزار به گلزار،می روم.می روم.بمان.بمان.دوستت دارم.
اگر می شد با هم حرف بزنیم خب قطعا صدایت می کردم!همین.زینب!سلام.شاید امروز امدم.قبلش خبرت می کنم.ولی خودت که بهتر می دانی زر می زنم.هیچوقت خبرت نمی کنم.همیشه سرم پایین،شلوارم خاکی و مثل گاوی با چشم های گنده میایم.احتمالا بیایم.شاید هم نیایم.خب در هرصورت سلام.از همین جا.تو چه کسی بیاید چه نیاید که برایت فرقی ندارد خوشکل خانم!حال هرچی.من می روم.تو هم برو.بمان.نرو.بمان.بمان.بمان.همه زر می زنند.رفتن را بکش.قایمش کن.زیر قالی مخفیش کن.نمی دانم.بمان.بمان.بمان.دوستت دارم.ببخشید.من ضعیفم ولی تو بمان.نسوز.شب بخیر.
امان از قرن دیجیتال؟