0499.0
سه شنبه, ۱۰ مهر ۱۴۰۳، ۱۰:۴۰ ب.ظ
خواب کدری داشتم.پتو رویم بود.سرد بود.باید می رفتم داروخانه.حوصله هم نداشتم.گرسنهم بود.شام نداشتم.باید چیزی درست می کردم.هنوز خواب بودم.یه خواب کدر.کاپشن ادیداستو پوشیدم و رفتم.پایین بودم.کارتخوانشان خراب شده بود.شروع کردم کاتالوگارو خوندم.یکی رنگ موی طلایی بود یا همچین چیزی.یکی هم سه مدل اسپری تاخیری.اقا یه ورق سیتریزین.رمزتون؟رفتم بیرون.ماشینا بوق می زدن.عروسی بود.نه.فکر کنم سپاهان برنده ی چیزی شده.اما اینطور نبود.از کناد این اش فروشی تازه تاسیس گذشتم.همون که جای قدیمی تابلو کنار درش هست.دور تا دورشو چمن مصنوعی گذاشته.رفتم.پرچمای زرد بیشتری دیدم.رسیدم.مادرم پیام داده بود که برگرد خانه.احتمالا حمله کند.گفتم.دوستت دارم.خداحافظ.
۰۳/۰۷/۱۰
خداحافظ.