0450
دوشنبه, ۲۱ آبان ۱۴۰۳، ۰۹:۵۱ ب.ظ
اوممم.بله که مستم.مست تو و خودم احتمالا.حالا امشب که نه اما قبول!اسنک درست می کنیم.شما همان اسنک زمانزده هستید؟می شود مادرتان را داشته باشم؟
اوممم بله که مستم.مست زمانتان.میخواهم کلمات بیشتر حرام کنم،من که می دانم دینمان تمام شده، از همان اول.هی کجا رو نگا می کنی!! چشمو ببین!
زمانم شده ای،ساعت دیواری خواب رفته ای..اومممشما...شما کاش زیدتان بودم،من در مقابل شما چی؟من خودم را دارم که در جیب جا می شود؟ابسسد؟من شما رو ابسسد می کنم؟در مقابلمابسید می شوید؟معلوم است که نه.من فقط هنگاور زمانزدهم.حواسم سر جایش نیست، اگر به خودت امدی شاید کنار هم دِ دو باشیم!
۰۳/۰۸/۲۱