.

کلمات کلیدی
آخرین مطالب
  • ۰۳/۰۲/۱۵
  • ۰۳/۰۲/۱۵
  • ۰۳/۰۲/۱۴
  • ۰۳/۰۲/۱۴
  • ۰۳/۰۲/۱۳
  • ۰۳/۰۲/۱۳

جالب.

پنجشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۵:۳۰ ب.ظ

در حمام‌شان طرح های دلفین بود.منتظر اب گرم بودم.جا‌به جا شدم. حرف هایم سمت همه می رفت. باور می کنم که همین هستم. خودم را می شناسم، اینه را بیشتر نگاه می کنم. شاید بشکنم.می شکنم. می گویم می ترسم تا گوش دهی. می گویم می ترسم چون گوش می دهم. می توانم دوست بدارم! می توانم. تو چی؟ ما؟

هنوز اب سرد است. می خواهم حرف بزنم. این روز ها خوابم را هم می گرفت. این روز ها چیزی خوابم را می گرفت. می خواستم بنویسم. بنویسم و بگویم. تمام این وجود را برای کسی باید کنار بزنم برای یک حرف. برای گفتن. برای نشان دادن این منیت. نگاهم کن. دوباره بگویم، نگاهم کن. می خواهی قدم بزنیم؟

حرف زدنی را داشته ام که به اینجا هم نمی رسد. نمیدانم دیگر چه بگویم برای ابراز تفکراتم. مدام لفظ جالب توی ذهنم می‌آید ولی خیلی تکراری شده. در حالی که واقعا همه چیز جالب است. حرف زدن با شما مرا به وجد می‌آورد". من؟ کسی مرا نمی شناسد. نیازی به شناختنم نیست. ادم ضعیفی هستم. یک ضعیف اگزوتیک.من بهتر است محو شوم. از همان محو شدن ها در اهنگ ها. 

بعضی وقت ها می گویم بس. دیگر خیلی بس است. اما اخر چی؟ چی بس است! می خواهم قدم بزنم و بگویم. می خواهم بیان کنم. تمام کنم. حرف بزنم. می خواهم نگاهم کنی و تکرار کنم. می خواهم من را نشانت دهم. می خواهم دوست داشته شوم و دوست بدارم و دوست بدارم و دوست داشته شوم.

حرف مهدی بود. مهدی پارسی.حرف من بود. مهدی جور دیگری می گفت. مهدی از دل ریاضیات نشانم می دادش. از تمام دخترانی که دوست داشته بود. مهدی الان در ذهنم است. با مهدی بیست سال بیشتر اختلاف سنی داشتم. چقدر دوستش داشتم.می دانم دوستم دارد. می دانم. چقدر خوب است دوست داشتنت را بشناسی.

رفته به خوابم و می خوانم:اتاق من همیشه شلوغ است. هر دو ماه یکبار جمع و جورش می‌کنم ولی باز به حالت قبلش برمیگردد. همیشه شلوغ و نامرتب.ولی با شما موافقم. این هم انعکاس من است. مثل همه چیز.یک شازده زیبا دیده ام. مدت زیادی هم نیست یا هست را به عهده ساعت های از کار افتاده می گذارم.ادم زیبا که می شناسم.اگر کاوه بود باز می گفت:شهودت عجیب است! یک شهود قوی. می خندم. شهود را با شازده می بندم.زیباست.زیبا و صمیمی.کنار یک حرف دیگر. یک غم. زیبا و صمیمی،غم. بخش اخرش را برای من می کارم

اب سرد است. هنوز. گرم می شود. می دانم. دلفین ها را که می بینم در فکر گم می شوم. اصلا معتادش شده ام. تمام فکر و ها و خواب ها. زندگی‌م وجود ندارد. پیش می رود. به پشت خانه می رسم. سمت گندمزار، نرسیده به راه اهن. قطار می رود. می رود. همیشه به رفتم. باید برگردد. نه. ساعت ها شکسته اند، همانطور که من. همه این رفتن و ساعت های شکسته برای یک اغوش بود. برای دوست داشتن. به کسی خودم را بدهم. پست می کنم. پیشتاز هم نه. نگاهم کن. مرا بخوان. نگاهم کن. مرا داشته باش.بس!نفس می کشم.اب گرم شده. من خیسم و طرح دلفین خاکستری برایم جالب است. جالب. جالب. 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳/۰۲/۰۶
... ...

روایت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی