.

کلمات کلیدی
آخرین مطالب
  • ۰۳/۰۲/۰۹
  • ۰۳/۰۲/۰۹
  • ۰۳/۰۲/۰۷
  • ۰۳/۰۲/۰۷
  • ۰۳/۰۲/۰۷
  • ۰۳/۰۲/۰۷
  • ۰۳/۰۲/۰۷
  • ۰۳/۰۲/۰۷

۳ مطلب در تیر ۱۴۰۲ ثبت شده است

من ظرفارو می شورم.ممنون.نه دستت درد نکنه،غذا عالی بود.لطفا سیگار می خوای بکشی سمت کولر نکش و اون طرف بالکن کارتو کن.بسه خیلی کشیدی اول صبح کی سیگار می کشه.ماشین که رد میشه خونه می لرزه.سلام تازه رسیدم عصر بیا بریم بیرون.دوست دارم.دوست دارم.صداشو نازک می کنه دوباره میگه دوست دوست دارم و حالم به هم می خوره.هیچ فرقی بین کبابی که سفارش داده بودن و خودشون نبود.من مارگاریتا همان گوجه و پنیرمان به نیت تو خوردم.اخه احمق!چرا نمی خوای قدم بزنیم.چه مرگته.اگه مشکل از منه درست بیا به من بگو و تمام.این بازیا چیه!دختر تازه به بلوغ رسیده! حالا گرمه.گرم.گرمه.سیگار می کشی تازه تهران گرم تر میشه.باهم می خوابید بدون قرص،تهران گرم تر میشه.هربار بیرون اومدنت با حساب کردن لوازم ارایشی"ت هفتصد تا اب می خوره و تازه بماند که حالم از سعادت ابادت هم به هم می خورد.این بی شرف های پلاتو ی پایین همیشه داد می زنند.تمام  نمایش های ایرانی شده داد و بی داد ها نه بیداد!فیلم ها بماند که سینما از اول جز اشغال چیزی نبود.نه اینجا،همیشه همه جا.

۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۰۲ ، ۱۴:۴۹
... ...

چند بار شنیدم.شنیدم.گوش دادم به تو.اما نه برای یافتن چیزی جدید.گوش دادم.گوش دادم.همیشه گوش می دهم.اصلا بهترین شنونده جهان در این لحظه من هستم.گوش دادم. برای پیدا کردن چیز های جدید نه.برای خواندت.برای دیدنت.نه مثل واژه ها.نه کلمه به کلمه.نه.من به تو گوش دادم.همان شکلی که می شود.گوش دادم برای وجود.خیلی شنیدم. شروع به شنیدن تو با دیداری دیگر.گوش های متمادی به هستی برای تو.دستی کنار گذاشته شده برای تو و قدم زدن روی زمین.شنیدم.شنیدم.سلامی خسته؟نه.تو.برای تو.به تو. خسته هستم.خسته هستم ولی زنده،زنده هستم ولی خسته.خسته ولی زنده،زنده ولی خسته.خسته و زنده.

۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۰۲ ، ۲۱:۵۲
... ...

قیچی کجاست؟به نظرت کمد بسته می شود یا نه؟قیچی کجاست مادر؟برای کاری نه ضروری.راستی حالا که امدم برای کاری مهم امدم.جدی؟مهم؟چی مهم تر از تو؟حالا بیا بشین کمی صحبت کنیم.وقتی چراغ را خاموش کردی صدایش را شنیدم.فکر کنم از میز افتاد.شاید در را محکم بستی.من می ترسم.من می ترسم.می دانی.من می ترسم.خوب خوب می ترسم.شاید چون بازنده بودم.یعنی شدم؟نه.شاید کلیشه.شاید اشغال بودن من.یا بعد از پیدا کردن قیچی می توانیم صحبت کنیم،نه؟حالا تا قیچی پیدا شود که ساعت ابستن نمی شود.بس کن و بیا بشین پسر زیبا.حالا که دلفین ها را می شناسی و خنده می شکنی که وقت را بهانه نکن دیگر.بخاری در اسمان چه می گوید وقتی مثل تو می میریم.یادم هست که اولین بار دستم را روی شکم مادرت گذاشتم.می گفت دقت کن.حس کردم.دقیق حس کردم.کدر نبود.ضربه را حس کردم.اولین بوسه ی تو را حس کردم.اولین خوابیدن تو با پسری زیبا را دیدم.چیزی نگفتم.می خواستم خودت پیدا شوی.نه شروع کنند به پیدا کردنت.وقتی که سوختی هم کنارت بودم.وقتی که اتش گرفتی.وقتی که دنبال قیچی بودی.من همیشه کوچک بودم.مثل ما.

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۰۲ ، ۰۰:۰۴
... ...