.

به خدا دیو ملامت برهد روز قیامت

يكشنبه, ۲۹ آبان ۱۴۰۱، ۰۹:۱۹ ق.ظ

پس پرسشی در کار نباشد.شاید نوشته های که نوشته شدند همیشه قرار بود نوشته شوند و این حرف های تکراری که به نظر سنگین و فلسفی می ایند.راستش را بخواهی در نهایت می خواهم فقط ثابت کرده باشم که دوستت دارم.همین قدر تکراری و بی آرایه.دوست دارم نامه برایت بفرستم.راستش را بخواهی واقعا دوست دارم.چرا که نه.می شود برایت نامه بفرستم.اره،هر کس را که دوست بدارم برایش نامه می فرستم.

دل من می خواهد که به طغیانی تسلیم شود؟واقعا می خواست؟یا می خاد اصلا همیشه؟ حتی نمی دانم نقطه دارد کلمه ی درست یا نه.تکراری خوانی و نوشتن کافی"ست.هوا خوب است بیا برویم قدمی بزنیم.هوا واقعا بی نظیر است.سردرد را از بین می برد.قدرت بدن را چند برابر می کند و این حرف ها.هستی؟

تا حالا رگ"ت باز شده؟حس عجیبی خواهد داشت.قرار بود پرسشی در کار نباشد.واقعا خواهی ماند؟نمی دانی و نمی دانم من شاید که شاید.هوا خیلی خوب بود.هوا بی نظیر است.حداقل اگر نمی توانی قدمی بزنی بیا و نگاهی بیانداز.می خواهی پدرت را بکشم؟یادت هست،واقعا به بنیان خانواده تو اِمریکا تاخت.اره خوب یادمه فیلمش را دوست داشتم خصوصا اون پسره که همش فیلم می گرفت،یادته؟شبیه کی بود؟نه شبیه اون نبود.ولی زیاد دوست نداشتم خیلی گیشه ای بیان شده بود ولی خب..حق بود،یک نقد بی صدای بی پروا.نمی دونم راستش من مثل تو نگاه نمی کنم،من فقط تماشا می کنم.همین.یا دوست دارم یا دوست ندارم.سختش نمی کنم،ساده ی ساده.ولی واقعا دوستش داشت.

 

اونجا بود که شروع شد:

Suddenly
There’s a shadow hanging over me

 واقعا مهم بود؟نمی دونم باز هم نمی دونم و نمی دونم و شاید هم بدونم.

بهای کدام روایت؟من ادم بد داستان و همین و بس.شخص دیگری در کار نیست.راستی هندی کم اوردم یک مگاپیکسل!.مال چه سالی؟نمی دونم فکر کنم 2006 یا 07 دقیق نمی دونم همین  سال هادیگه.نوستالژی دیگه.چی؟قدیمی و رضایت بخش.راستی کلاغ هم می بینی این روز ها؟قرار بود پرسشی در کار نباشد.پام سر سر شد.چپ یا راست؟فرقی هم می کند؟تفاوتی هم هست؟معلومه که هست.باید باشد.و همین تفاوت ها برای او مهم بود.از بنیان تمام نقطه های جهان اصلا.ساکت شو انقدر جوان پسند ننویس که همه دوست داشته باشن و این حرفا.اگر راست می گفتی کاری که باید می کردی و رو می کردی.پست نجس!ادم نمی شی.لایق احترام نیستی.تمام پول هارو واریز کن به کارت،سریع سریع.غلط کردم.راستی هنوز داشتی بازی می کردی؟بستنی بخوریم؟اره شلاتی و شکلاتی و شکلاتی و پسته زعفران؟یا سبز ابی گردویی؟منظورم طالبی و بلوبری و گردویی.بلوبری نه توت اب.جدی؟واقعا دختر زیباست.واقعا زیباست.چگونه بگویم که او زیباست.واقعا زیباست.باش باش!با اونی؟اره.پوفف.من سبیل بزنم ازش قشنگ ترم.کتابی هم حرف نزن.بخدا درگیری!بدطور درگیری!.درگیر یعنی چی؟

همین را می خواهی؟تجربه نکرده نمیریم!مگر زندگی کردیم.فکر کنم همه کهنه سرباز بودیم یا شاید هم جنازه های با عطر های خوش رنگ.نمی دونم واقعا می خوای چی بگی.می خواهی اعتراض کرده باشی؟به کی؟به چی؟ به خودت؟اره کار درست.به خود.بهتره بمیری اگر همینی هستی که هستی یا همونی که بودی و می خوای بشی اره همین قدر به درد نخور؟قرار بود پرسشی در کار نباشد.اصلا به قو های قسم.به تمام قو های خاکخورده ی پایین کمدم.قسم برای چی؟برای کی؟بدون پرسش ادامه بده.واقعا دنبال نقطه بودم؟قو می خواهی؟جز قو چیزی ندارم.هر چی می سازم می شوم همون.قو،قو شدم.نمی دونم چی میگی؟راستی قو که گذاشتم اینجا کجاست؟بچه ها تیکه پارش کردن و خوردنش.انتظار دیگری هم نمی رفت.

واقعا اهمیت داشت حتی از اون قسمت اهنگش که می گفت هیچی مهم نیست.اره.قرار بود همیشه به ستارگان خیره شویم یا به درخت یا به اسمان و ابر ها و شاخه ها پر برگ و بی برگ و خشک و خمیده و گاه زمین و مورچه ها را هم له نکنیم و نکشیم.چه فرقی می کرد ادم نبودم حالا مریم باکره یا فاطمه زهرا،اصلا فروغ یا پروین یا زن کارگر مزرعه.چه فرقی داشت.اصلا نام خود که هیچ،نام تمام ان ها هم از دم.راستی نگفتی دوست من،اسمت چی بود؟می دوانم ها،ولی خب،دوباره بگو.

اگر نقطه بگذاریم یا نه فرقی داشت؟باز که سوال شد،بس کنید اصلا بس کنید.همه مردند و تمام شد.همه مردند.خدا مرد و حوا و ادم و سایرین هم با هم اره همه ی همه مردند.راستی مردند یا مَردند؟مثل خلخالی که دخترش حامی زنان بود خود میراث بر حق چه کسانی؟راستی اسمت ؟ حاضری بیایی اینجا؟باید بخواهی و همین و بس ولی خب نمی خواهی.شای،نمی دونم،گیجم نکن.دارم گوشت  می خورم.عجب مرغی،اره حتما مادر دلسوزی بوده.همه می دهند و می دهند و می دهند،مگر جز ناامیدی چیزی دیگری برای دادن بود؟پایه ی همه چیز بود.معلم دانش اموز را اورد و بعد گفت نگاه کنید به این ها می گویند یتیم.

مرا در قبرستان،زیر درختان،هوای خوب،اسمان،زمین سبز و زرد و بنفش،شاید در قلمدان و نقاشی هایت و شعر هایی که می خوانی،در نجوای خواهرت یا هر دختر زیبایی،یا در نگاه تک و توک پسر های خوب اگر باشد یادستان ادم های پیر و جاده های خلوت و تک درخت های پشت زمین های کشاورزی و...تمومش کن ساکت شده.بس بس.من دارم میرم،اگر می خوای بیا برسونمت،نه تشکر مادام،پیاده می روم.هوا به این خوبی،مگر چقد ردیگر می توان از این پای ها و این هوا ها و طراوت ها استفاده کرد.من مادام نیستم.

،..

 

عکسی از او که واقعا زیبا بود/هست/خواهد بود/...

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱/۰۸/۲۹
... ...

روایت

نظرات  (۶)

راستی آبادی کلاغ داشت ولی پرستو نه.

پاسخ:
ابادی اباد.

تو روستا با گوشت گوسفند ازمون پذیرایی کردن، به قول خودشون «گله بریج» یا شاید هم «...وریج» نمیدونم. ولی همشونو دور از چشم بقیه انداختم جلوی سگ نگهبان مزرعه. خیلی ناز بود.

_ چه بی ربط.

پاسخ:
__چه بی ربط.
تا کی بخواند یا نخواند،پسرک.

لبخند از بی‌نام:) .

پاسخ:
صدایش می رسد...
۰۴ آذر ۰۱ ، ۱۵:۳۰ حدیث ملاحسینی

تجربه نکرده نمی‌ریم...

پاسخ:
به دوش بکش همیشه...

سلام میگو خوبی 

اعاااا نمی دونم بهت گفته بودم از ندشته های بلند بالا خوشم نمیاد یا نه ولی بعد از یه نگاه کلی یاد شعری افتادم که تو یکی از این کامنتا نوشته بودم ولی نمی دونم چرا .

اصن نمی دونم چرا اومدم سلام کنم و برم هنوز تا ساعت ۶ که خیلی مونده .....

 

 

چرت و پرتایی از یک چرت پرت 

پاسخ:
۸:۵۹ مستقیم از تارانتینو.

من هم دوستت دارم. 

پاسخ:
سلام،بلاگ همین است،جایی برای نفرت ندارد!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی