0390
نگا کن خبری از ستاره ها نیست چون الان صبه!نه راستش الان بعد از ظهره.خب خب!!این کیه که داره توی خیابون میرقصه؟این کیه که از اشکاش زمان میچکه ها؟تو؟تو کی هستی ای مطلق خالی!!؟می خوای بیشتر کلمه قرض بگیرم!!؟نه اینطور نیست.نه اینطوری پیش نمیره داستان این فقط یه رازه بین ما. یه راز بی کم اهمیت دیگه. که دوباره باید ازش حرف بزنیم با هم،نه؟نه.نه!معلومه که اینطور نیست!!معلومه که داستان از این قرار نیست!این فقط تجربه ی راه رفتن منه که داره میشه کلمه..خبری از تو نیست.از من هم.من بودم و هستم.تو تو.تو کجای این قصه ای!هیچ جا!هیچ.پس منو محکم بگیر بغل!چون می خوام محکم تر از قبل ببوسمت.می خوام کامل تر از همیشه بگیرمت بغل.می خوام اینبار بهت برسونم که کافی و تمامی در کار نیست.اینبار فقط منم.مثل همیشه خالی پیش تو برای تو از تو تا من.و من.و من. و فقط این من تو زده.پس.سلام عزیزم.من اومدم برای تو.من کنار صما امده ام که بگویم سلام.سلام عزیزم.این منی که تا اینجا اومده..همه ی ساعتا رو پرت داده، همه ی اهنگا رو نوشته واسهی تو.همه کلمه ها را پرت داده و رفته.اون اومده میشت.می خواد بیاد پیشت و محکم تر از همیشه.ببوست.محکم تر از تمام بدنت.گوش میدی؟من دوست دارم و تو تا یک بربری بارون زده منو دوست خواهی داشت.تا یک البوم عکس. تا یک خاطره ی غمانگیز بودنم.تا یک اشک از جشمان من.تا یک دست روی سینه.تا اشک.تا دوست داشتنت.اههه مرد چیکار داری می کنی؟من فقط اومدم بگم دوست دارم و برم.و میرم.رفتم.رفتمو ماندم.سلام عزیزم.سلام حال شما؟می شود تمامتان شوم چون نیاز من تمام شدن تا شماست جناب.اوممم جناب.من همیشه کلهتو محکم می بوسم و میگم.ممنون.سلام.بوی عرقتو می خوام بکشم روی لبم.بعدش می گم:هی!من باید برم.خداحافظ.
عاشق شدی؟