.

نمی توانی قدم زدن را فراموش کنی.

جمعه, ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۲:۴۴ ب.ظ

چون تجربه نشده شاید خوب به نظر رسد.دور است ولی خب نزدیک می شود و در نهایت می بینی که انقدر هم که فکر کرده بودی طعم خاصی ندارد.از شانی می نویسم.شانی نوشیدنی غربی است.امریکا(پپسی) ان را در امارات پایه گذاری کرد و حق فروش در امریکا را هم ندارد.چی بنویسم که نوشته ها رفتند و دیگر برنمیگردند.انتظار خندیدن با صدای بلند را نداشته باش که انقدر به زنان متولد شده ام،نفس می کشم مثل فکر.

ببار ای نم نم باران!ببار ای نم نم باران!زمین خشک را تر کن!سرود زندگی....یادم نیست!ولی همین بود از استاد گلپا بود یا...؟اصلا از من!اهنگ را به یاد داری یا نه!یادت نیست می گفت بخواب!بخواب ای دختر!تمامِ هستی!هستیِ تمام!.شاید بد گرفتی و فکر کردی باید قدم نزد.ولی من به تو می خوانم برای دویدن با بلند ترین سرعت همراه با درخت ترین دختران.اصلا تمام زنان روی زمین برای بنفش ترین سیب های روی زمین.برای اغوش از تمام فروش تن.برای یک سال هوس کدر.برای تو،تمام عقاید!.چند نفاق به سلامتی اخرین پیراهن!.چند باران برای ایستادنت.برای پناه هوس ها!ای درخت ترین زنان!ای ارام هستی!ای پناه!

از ان جا که از شانی گفتم،فقط خواستم تصورات ما یا تو ها به هم بخورد و تنها نوشیدنی قرمز با مصنوعی ترین رنگ ها را متفاوت نشماری و بعد از نوشیدن گفته باشی چه کوفتی بود این.و حالا که نوشیدنی خنک قرمزمان تمام شد نوبت ما شده.شاید باختن ما.یا شاید سخت گرفتن و خیزش شاید های نامتزلزل.حالا بین خودمان نباشد چقدر سخت گرفتی؟چقدر سخت گرفتی؟می توانی با صدای خودت برایم ضبط کنی و بفرستی؟اخر من نمی توانم تو را ببینم زیرا سخت گرفتم.شاید،شاید.باز شاید.انقدر تکرار شاید که اب جوش می زند و کتری هم می سوزد.احمق کتری سوخت!کدام ت،همان ت که...همان ت.ت"ی دختر.

می خواهم در کنار قبر تو ارام بگیرم.در کنار قبر دختران گروهی ترین خانه ها.دختران بیدار به شب.می خواهم در کنار قبر های شما زندگی کنم.می خواهم در زنده بودن هم دستان تک تک شما را به زمان ارزانی دارم و در نهایت تمام رنگ های روی زمین به چشمان تمام شما تابشی را دیده باشم.برای تمام درختان.دختری با انبار تنفر در خودت،صدای مرا می شنوی؟دختری با دستانی برگی!صدای مرا می شنوی؟دختر از وجود خدا؟نه!خدایی از جنس تو. صدای خودت کجا خوابیده؟شعار شعار شعار مثل شعر.لالایی کن که دنیا فسانه..،نه نیست!اصلا.انقدر بر تو می کشد خود را تا حقیقت وجودت را بشکنی.ان قدر ایمان ریخته در دست.ان قدر دخانیت برای بینایی ان قدر دختر برای زمین و در نهایت باور های راستین.سلام برهنه!سلام.

اسمان بزرگ را کی وقت شد نگاه کنی وقتی ان قدر رنگ از پنجره می زند بیرون که دیگر توانی برای رقصیدن نمی ماند با بالاترین سرعت دویدن.ان طرف ها که بد تر از همین هست.ان قدر عریان خواهی شکست که خنده می سوزاند تو را و در نهایت بقای معیوب تو را خواهند خورد.یادت هست بعد از جفت گیری،ماده شروع کرد به خوردن نر.ولی زهی خیال خام!از این خبر ها نیست.بر روی گور من برقص!با غلافی از تمام لباس های گرمت.بس!بس!فکر پشت به جلو به پشت به جلو فکر!بس!راه برویم تا ترس لعنتی تبخیر شود!یادم رفت برای چه امدم و برای چه می نوشتم.دلیل؟دلیل باید باشد دست ما که نیست.هست؟چی هست شازده؟چی هست خب اگر هست چند تا را بگو.

شانی و خواب؟نه.خواب می خواهم.از ان خواب های دم اذان صبح که مسجد صدا می زند و رویا دارند.از ان خواب ها می خواهم.از ان خواب های رویا دار.خواب های فراموش نشده را می گویم.همان خواب ها که می نویسی تا کنترلشان کنی.رویای لعنتی شفافِ شفاف.رویایی با شانی یا شیر کاکائو.رویایی با نشستن کنار زمین چمن.رویا هایی زمینی زمینی.رویای گس،تیز و ترش،کدر و شکلاتی نه!رویای تنها.رویای زن و تمام دختر.رویای درخت.رویای تپه تپه زمین.حالا شانی باشد یا نباشد....می دانم متفاوت است.ولی امده بودم بگویم اگر از شانی خوشت نیامد همیشه اولین ها وحی از اب در نمی ایند.

نقطه.

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲/۰۲/۱۵
... ...

روایت

نظرات  (۱)

تو یا شما

انتخاب ما

گزینه سوم:

نقطه روی افتادن.

پاسخ:
مادری می گفت:شانی مزخرف است.نقطه روی شانی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی