تنیده گس ممتد
اما حالا دیگر ضعیف بودم. نه اینکه قبلا نه. قبلا هم همین طور. حالا هم همینطور تر.اما به تو تابیدن هم که میراث من است. تمامیت؟ نه فقط فکر کنم ضعیف مثل هوای امروز، جز من چه کسی باید باشد؟ سلام تو هم هوای امروز بودی، مدام. قبول میدونم میشم میمانم میروم میخندم گریه میکنم مثل کشیدنِ دست روی شلوار خش خش خش رفته بودم.ماه بود.و تاریکیِ چراغِ نمایِ همسایه روبرویی دلگیر بود شبیهِ شبِ خداحافظی خم شده بودم توی شکمم زانوهام رو خم کرده بودم و کمرم رو چپیده بودم توی خودم چپیدنی ناگهان یک باد منو گره زده بود تو خودم یک باد ناگهان که منتظرش بودم منتظرش بودم که بهانه باشه منتظر بهانه بودنش بودم یه چندتایی ستاره داشت.این رو وقتی سر بلند کردم از خمیدگی زانو، فهمیدم زانوها رو صاف کردم به سمت ستارهها رفتم.دستم بهشون نرسید برگشتم تا رادیاتورِ اتاق. چپیدم زیرش. پایینترین نقطهش اون فضای خیلی خالیِ کوچیکِ زیرِ رادیاتور اون چند سانتِ کوتاهِ مانده تا زمین همهی خودم رو فشردم اونجا و خاموش شدم.
.