پایانه ی شب.
چهارشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۹:۳۵ ب.ظ
کلید ان قفلم. چی مخفی شده؟چیز هایی می دانم. اگر نزدیکم شوی،اگر بیایی. فقط این انعکاس را می بینی. همیشه بهتر است تمام شود.اشک هایت را جمع کن،من همه را نگه می دارم. هرکجا که باشی، هر سمتی که می خواهی پایان باش. من انجا هستم. می ایم. باور نکن. همیشه خاموشی اتاق بهتر است، باور نکن از بیرون چیز دیگری است. ضربه های زیادی روی تن؟ نه سراپا وجودت.این کوچکی را پنهان کن. بیا بزرگ شده ام. من را ببین، راحت باش. شبیه یک مردی که وجود دارد هستم، حس های تنها را تنها حفظم.بشکن.می شکنم. ساده است.همه چیز می تواند مثل یک اهنگ باشد.باید بخوانی.مرا ببین، می خواهی یک اهنگ بخوانم؟
۰۳/۰۲/۱۹
عالی بود