.

کلمات کلیدی

بنفش.

چهارشنبه, ۱۱ بهمن ۱۴۰۲، ۱۲:۴۵ ق.ظ

تنم.ابری را متراکم کردم تا سر در طبقه هفتم داشته باشم و صدایش را نشنوم. سر در اسمان ها دارد و فلان و بهمان. بعد تصویری دیدم. سپیده‌ دم از شب سیاه دیوانه تر است. ثانیه های اول خود را راک میکند. فریاد میزند. جایی میان ابی و نارنجی ها، سفیدی وحشیانه ای دندان هایش را در پوست فرو میکند. ستاره ها انگار که پایان ضیافتشان باشد، مست و ویران بر تن یکدیگر میافتند. یکیشان افتاد؛ اما نه بر تن دیگری. فوتون ها امواج را مثل چاقو پرت میکنند. گنجشک ها برای همین است که جیغ سر میدهند. در کادر دستانم نور بر پتوس و پتوس بر نور بود. اخر نفهمیدم کدام. اخر نگفتی کدام؟ همیشه چیزی بیش از چیز دیگر جاری تر است؟ شیفته تر شاید؟ 

تا چشم منعکس میکرد، سوال ها مثل بخار روی شیشه ی سرم می نشستند. چرا ها اجتناب ناپذیرند. تنها چنار بود که بی چرا بود. خیال وسوسه کننده ای سرو کله اش پیدا میشد. روی شیشه ی سرم نقاشی میکرد. حتی رنگشان میزد. میتوانی حدس بزنی کدام رنگ؟ خوش داشتم که با چرخش ها و تکان ها با زمین هم راستا شوم. ریسمانی سفت شوم که به طبیعت و تخلخل رنگ نبازد. کمتر خالی باشد. چطور بگویم... چیزی داشته باشم، چیزی مثل بوی سیگار پیرمرد همسایه که از حیاطشان در محیط پراکنده می‌شد و مدام گسترده تر میگشت. سعی کردم قدم هایم را بردارم. یک پا و بعد پای دیگر. هرجا برقصی کوچه می‌شود. این همان منبسط شدن جهان است. شتاب گرفتن و دور شدن. ساختن فضاهایی نامتناهی و ژرف. زیر سقف چراخ های خیابان، درست مثل یک پتوس، دو پتوس یا اصلا گل کاغذی. برقص تا طی کنیم این کوچه ها. کوچه هایی که نساختیم و نمیسازیم هیچگاه. خسته که شوی به بن بستی میرسیم که پاسخ است. پاسخ، شناخت و دیگر چیزهای آشنا همواره بن بست اند. شاید به جای چنار بگویم زیتون.

گفتم زر نزن جیگر!من اشتباه بودم.یک اشتباهی که از ان رنگ می بازند.دست می کشند،یک ادامه ی زیاد.نگو که نگو.حالا دیگر اشتباه تر از قبل شده ام.فردا می روم بیرون.فردا حتما می روم بیرون.این سرما بستنی اش کم است.فردا می روم.چند تا مداد بگیرم.تمام درس هایم را افتاده ام.تمامشان را.حتی ان هایی که نداشته ام.تمام درس هایی که باید بودند.تمام تنم. درد نمی کند.رنج می کشد.مادرم صدایم می کند.باید بروم.باید بروم.رفتم.قضیه همین است.من می روم به جهنم.تو نرو شازده!

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲/۱۱/۱۱
... ...

روایت

نظرات  (۳)

نصفه‌شب مغزت تا آسمون هفتم میره بالا تا هفت مرتبه بهتر از همیشه بنویسی

پاسخ:
گس تر از این حرف ها هستم که بنویسم. 

این نوشته، رقص دیسیپلین بود. دابل اکسپوژر بالا. سوپر اگزوتیک. اپتیکال محض.

پاسخ:
.... 

صوتیشو دارم. ممنون.

پاسخ:

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی