.

آخرین مطالب

کدام را بالا بیاورم؟

يكشنبه, ۲۷ خرداد ۱۴۰۳، ۰۴:۰۱ ب.ظ

ببین.یعنی می دیدم.گفت متوجه نمی شوم و من هم نزدیکش شدم و انگار که حرف هایم می خواهند بیخ گوش‌ش را ببوسند،گفتم:پسر خیلی غریبم.خیلی.نگاهم کرد و گفت زر نزن تو از همه بهتری.گفتم:پسر.من خیلی غریبم.رفته.مانده.نمی تونم بهت توضیح بدم.فقط اینکه خیلی غریبم.می بینی؟یعنی کافیه که ببینی.همینطور که پیشت نشستم.دستم روی شانه اش.شانه اش.شانه اش.

می گویم همین می تواند یک پایان باشد برای داستانم.اما خب داستان که نیست."کِل پغوسوناژ دُواژ غُومیغ"گفتم قبل از تمام شدن حرف هایم بگویم:نه.من فرانسوی بلد نیستم و اما فرانسوی ماب چرا.چرا.چقدر عجیبی.نه.چقدر عجیبی؟چقدر؟اما با این حال دستم روی شانه اش بود.پسر.چقدر غریبم.حالم به هم می خورد.همینطور خوب که محو تر بروم.تو نمی دانی.قرار نیست متوجه بشوی.فقط همین است.همین که من به تو خیره می شوم و یا حتی نه.نمی شوم و کنار گوشت سرم را دود می کنم برود  هوا که تو،که تو صدایم بشنوی:چقدر غریبم.چقدر.چقدر؟

نمی شود.شاید واقعا هیچوقت قرار نیست مرا داشته باشی،بشناسی؟بخوانی؟ببینی؟بدانی؟نگاهم کنی؟نه.نمی دانم.اصلا بیا این بخش را پرت بدهیم برود.فقط اینکه تو،ای فیلسوف من،ای احمق.لطفا صدایم زمان.تا برای ما نیست.تو خودت اگاهی به مرگ من در اغوشت.فقط ببین.خیلی غریبم.حالم بهم می خورد.خنگول و عجیب.خنگول.به هر حال.میان دیدگان خاموش،تابان و تضادسرشت این واژگان.اههه.بس.حوصله این کلام قصار بیزارم.نمی گذارم گند بزند به تنها وجود،این تابش.این انعکاس.اصلا این بالا اوردن.هی.پسر نامه ها دیگر نمی سوزند،اما در پوشه که می مانند.به هر حال،یک اب معدنی از قلم افتاده برایم می ماند؟هی فیلسوف احمق.تمام به کافی.

پسر.خودت می دانی چقدر..نه.قطعا نمی دانی چقدر دوست‌ت دارم و قطعا مضحک است که بگویم زمانی که برای شناخت تو هدر رفته بیشتر از درست کردن یک اریگامی‌ست.پسر.من تمام تمام کلمات دنیا را همیشه می چینم و پرت می دهم.مثل ترس از پرتمون دادن،پسر.فیلسوف.احمق.می خواهم. بگویم تو برایم بی معنی به زمانی.و این.یعنی مطلق عجیب مثل خودم(البته بخش دوم این عبارت،بله)تو مطلق عجیب،یعنی زیبای کافی و تمام و این داستان ها که دیگر حوصله تکرارشان را از دسته داده ام.اما به نظرت روزی می شود حرف های مرا در اغوش بگیری؟روزی بلاخره پیدا خواهد شد؟برای اینکه واقعا مردن من در اغوشت را،تابش تابش فراگیری؟امیدوارم.تو.ای احمق من.

۰۳/۰۳/۲۷

نظرات  (۱)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی