گشنیز.
بگویم رسیدن به خیر؟سلام.این غذای مورد علاقه ی من است.مادرم درست کرده.اورده ام با هم بخوریم.ژرمان را حال می کنی؟یک دگر را مشاهده می فرمایید-بیبیسی،کابل.سلام.شلوارم را دوست داری؟شبیه نوه ی خاتمی شده ام.این البوم را برای شما اورده ام.قرار است عکس هایمان را اینجا بگذاریم.ببین این لحظه به لحظه ارزشمند تر می شود.حالا می گویم:پسر زیبا زیبا! خیلی کوچیکه دنیا دنیا..
یک اگران برای کدام تو؟یک اغوش تا کی؟می ترسم صدایم کنی بستنی و اب شوم.مضحک نه و مبتذل.میان رفتن به تو و امدنم.میان تو.بالا.زمین.اسمان.تو.تن تو شبیه یک ساعت است.از کار افتاده است و هنوز تیک و تاک می کند.تیکتاک نه ها!چه می گویم واقعا؟مست کدام مادرم؟لعنت!می خواهم بگویم این تن تو که زمان را روی خودش می کشد را دوست دارم.این اغوش ها.اغوش.بغل که به درد نمی خورد.پرتش می دهم برود.این اغوش.احمق.این اغوش.
دیر شده.رفتی؟رفتی.می روم.باید چای می خوردیم و از دست می دادیم هرچه هست را.باید نگاهم کنی که بگویم شبیه کلم هستم نه؟باید نشانت دهم ظهور را، ان هم در یک جمعه ی خالص.باید نگاهت نکنم و بدون غافلگیری را با سازدهمی روی مبل برایت بزنم و بگویم.تمام من،کافی رفته ی احمق! صدایم کن هما تا شیرازت شوم.
************