0426
بلاب بلاب.توی دستت جا میشم.
بلاب بلاب.توی دستت جا میشم.
حتما در جیبم بوده.به هر حال رسیدی،کاغذی چیزی در جیب ادم پیدا می شود.من هم گفتم اینبار بشود قو.تا زدم.تای اول و دوم.مثل هم.سوم و چهارم مثل هم.پنج و ششم.تا ابد مثل هم.نگام کن.چشام دیگه مال من نیست.قبلشم احتمالا همچین نبوده مال من.من.من.کجا؟اوهومم.یک قو به تو دادم.حالا بعد از ان به هر کاغذی چیزی که تا بشود گیرم بیاید را تا می زنم.قو می کنم.به این و ان می دهم.قو.قو دیگر چیست؟
حتما در جیبم بوده.به احتمال زیاد.حالا اینبار هم قو می شود دیگر.که چی.من می خواستم قو ها را برای خودت نگه داری.با منم.من.اما نکردم.اما را پرت دادم رفت.یا بخشیدم به این و ان.ان و این و این حرف ها.سرتا پای این اتاق.ان اتاق.ان خانه ان زمان.این خانه.این ساعت.قو شده.سرتاپای ان پسر قو شده.ان دختر قو شده.قو های کاغذی تا خورده ی ته جیب.
حتما اینطور بوده.حتما در جیبمانده بود.من که یادم نیست.از یادم در رفته یا هرچی.خلاصهش این است که..خلاصهش که چی؟خلاصه چی واقعا؟هیچ.یادم نیست یا احتمالا چیزی یادم نبوده از اول.حال شما؟اومم حال شما؟ببخشید جناب..شما ارشیو هستید؟چون می خوام بایگانیتون کنم.بی ربط.شما خودتون ربط هستید جناب.شما خودتون مربوط.شما..شما.شما چرا المثنیست مگر.تو.باید بگویی تو.
توی نگات میافتم و جدا میشم از تو و من ما.تو این اون.اصلا..من بگم دورت می چرخم نگاتیو میشم،تو فیلتر روشن کن و پازتیو کن منو.بیا بسازیم داروی ظهورو همه با با تو کنار من.تو و این و ان یک الو در برنج.توی نگات میوفتم و چشاتو می بندی تو باز.باز می کنم چشامی هی بادم بیاد.یادم بیاد.یادم بیاد از کجا اومد.من کجا اینجا تو این ها.چی میگی؟من رفتم اها حالا که ساعت نگذشته از ساعتای دور.یاکه نمی تونم ادامه بدم حرفامو چون کاغذی تموم وجودم.پس.باید بگم اومم سلامم هی.من اینجا اودم که بزنم حرفی یا که نه.زنگ زدم که چی بگم که کجا بودم کجا برم.زر می زنم.می گم شب بخیر؟یا دوست دارم خسته ی چند دقیقه گذشته از شب.
حتما قو می ترسد.چه ان که در جیب مانده باشد.چه انکه در راه.چه انکه در خانه یا کیف.چه انکه در اشپزخانهت.در صدایت،در دستان گوشتالودت،در نگاه بسته و پر از انارت.در نارنگی بودنتان.در در به در به دنبال راه امدنتان.در.در.در.تق تق.عذا اوردم.ظرف ها را هم خواهم شست.ما را هم در اغوش خواهم گرفت.با یکدیگر.می شینیم.یک گوشه کناری.سمت مبل.سمت تخت.سمت لباس های نم دار اویزان.سمت پنجره های باز،سمت عکس ها با بوی بسکویت مادر،کنار شما.با شما از شما.با تو.از توشب بخیر می نویسم و می خوانم.تا شاید نگاهت نکنم.تا شاید جیب های پر از زمانم،ساعت ساعت قو برایت تا بزند.حتما.حتما در جیبم چنین اتفاقی افتاده بود.در نگاهی از تو و سرمای بیرون از صندلی.حالا چی؟ما سراپا کاغذ.ما یک ازدواج کاغذی.در دنیای کاغذی در خانه ای کاغذی.یک عشق کاغذی و تا خورده پر از قو و قورباغه و ماهی روی برگای پاییز.من کاغذ.تو نه.تو نه کاغذ.
که چی؟یا که چرا؟چی می نویسی؟چی میس نویسم؟شما خودتان نوشته هستید جناب.بلاب بلاب.بلاب بلاب.توی دستت جا می شم.توی دستات جا میشم.توی اون نگاه بسته به درت.یا که تخت و مبل و لباسای نم دار جا میشم.توی کمد یا توی جیب.یا که حتی کنار اون چایی ساز.من جای می شم.توی ظرلای خیس و خشک یا که کاش کاغذ،من جا می شم.جا میشم توی نگات یا که پاهای عجیبت.کنارشون.یا کنار اون.من جا میشم توی جیبای پر از زمان.پر از حرف های افتاده توی حموم.بلاب بلاب بلاب بلاب.
حتما قو می ترسد.چه ان که در جیب مانده باشد.چه انکه در راه.چه انکه در خانه یا کیف.چه انکه در اشپزخانهت.در صدایت،در دستان گوشتالودت،در نگاه بسته و پر از انارت.در نارنگی بودنتان.در در به در به دنبال راه امدنتان.در.در.در.تق تق.عذا اوردم.ظرف ها را هم خواهم شست.ما را هم در اغوش خواهم گرفت.با یکدیگر.می شینیم.یک گوشه کناری.سمت مبل.سمت تخت.سمت لباس های نم دار اویزان.سمت پنجره های باز،سمت عکس ها با بوی بسکویت مادر،کنار شما.با شما از شما.با تو.از توشب بخیر می نویسم و می خوانم.تا شاید نگاهت نکنم.تا شاید جیب های پر از زمانم،ساعت ساعت قو برایت تا بزند.حتما.حتما در جیبم چنین اتفاقی افتاده بود.در نگاهی از تو و سرمای بیرون از صندلی.حالا چی؟ما سراپا کاغذ.ما یک ازدواج کاغذی.در دنیای کاغذی در خانه ای کاغذی.یک عشق کاغذی و تا خورده پر از قو و قورباغه و ماهی روی برگای پاییز.من کاغذ.تو نه.تو نه کاغذ.
شما اغوش کاغذی.یک اتاق با دیوار های کاغذی.یک بدن با پوستی کاغذی.یک تن با تنی کاغذی.چه کار کنم که خوابم نمی برد.نمی رود.نمی رود.نمی رود.چه کار؟چشم هایم افتاده.مثل همان شب که من از پا.اوممم تکرار می کنی خودت را جناب؟نمی شود مرا به تکرار ببری؟حال شما؟اومم حال شما؟مادرتونو می تونید واسم پست کنید.چی میگی؟چی زر می زنی؟