get me out of here
يكشنبه, ۱۹ آذر ۱۴۰۲، ۰۱:۴۱ ب.ظ
نفسم را نگه داشتم.یادم رفت. یادم رفته بود. یادم نیست. انعکاسی خالی و سراپا زندگی.وجود خالص و ادراکی ملموس و این حرف ها.باید در این لحظه یک نام برایت انتخاب کنم که همه چیز را زیبا و جدی ببنیم. چی زر می زنی؟
گفتم باید موهایم را کوتاه کنم.نفس کشیدم که بگویم. نفس کشیدم.اصلا من بودنی ندارم.باید فقط چشم ببندم.باید بمیرم به من. نتوانستم دستم را تکان دهم. شاید برایت اینکار را کردم. شاید دیدمت. شاید امروز.شاید امروزی دیگر و دوباره تر از من.
۰۲/۰۹/۱۹