شب شاید رفتیم.
همه میلیاردین. احمق. چی فکر کردی. من نمی فهمم. بمیره راحت شیم. شکایت کنن. چه تعهدی دارم. اللهاکبر. هنوز دروغ میگی. همسایه ها ام یواش یواش فهمیدن.راهی هم نداری.نزدیک سی میلیارد فقط این سمت.اها برادر همان.یازده میلیارد هم اینطرف. صدای دست روی پا.ساعتی برای ارامش؟ جایی هم نیست بریم.کاش همه فامیل بودن، جهنم سیاه. دخترخاله گفت نهصد داده.عجیب.اصلا ادم نمی تونه درک کنه. صدا های دور. همسایه پشت دیوار. همش گفت و گو. تکرار. چشم به آیفون خونه کسی نیاد. با ترس در باز می کنیم.داداش صبح اومد گریه کرد. بدبختی چه بدبختی بود. سرمایه هم نداریم. معلوم نیست چقدره! با زمین و خونه هم رد نمیشم. جونم این زمینه! اگر بدمش می میرم. اصلا این مگر ارزش زندگی داره! کاش می میرد. حالا چی! یه نفر و دو نفر هم نیست. حتی نمی دونم چند نفرن.همه هم الان پول می خوان.چند روز هست روزی یه چیز میشه. می گفت خبر از سند خونه ندارم! بعد اومدن در خونه، سند خونه هم رفته. سند خونه! می فهمی! یه ابی برام بیار. سی و پنج سالهشه یکم فکذ نکرد! چفدر گفتم، چقدر گفتم! پول کرایه نیست، پول کلاس نیست، فقط یکی از طلبکارا هفده میلیارد سود داشته! حالا چی. الان هیچی هم نداره! حالا خونه هم رفته، رفته!از اول می گفت این بلا نمی شد. الان اخرین بار پونصد گرفته از اون داده به این فقط برای سود. ده تومن یا بیست تومن نه میلیارد و میلیارد.الان خاله طلاهاشو فروخت. همه فامیل پول داده بود. اینارو بیخیال.باقی ادما چی!پسرم کاش از اینجا بره.فردا الکی جلوشو نگیرن. جایی هم نیست بره. نمیشه هم بمونی تو این شهر دیگه. گذشته که هیچ ولی چقدر گفتم. صدبار گفتم پول میگیری من از ترس خواب ندارم.سفته ها رو اون داده.خدایا.بره زندان میمیره. کاش بزارنش زندان. خب اصلا من زمینو دادم بعد چی؟ چی؟ بعد چی؟کاش فقط از فامیل گرفته بود. حالا خانه ساکت بدی شده.من می ترسم. من می ترسم،می ترسم. خدا نابودت کنه! چی کردی! کاری کردی که راه برگشت نیست. مادر گیره، خونه گیره هیچی هم نیست، سرمایه هم نیست و هروز دارن زنگ می زنن. روانی، روانی شده؟ شاید پولارو واقعا یران.حالا چی؟ حالا چی؟ چیکار کنم. چیکار کنم. صدای ارام تر:چیکار کنم.اگر مادرش رفت زندون، میمیره.پول که هیچ! صد سال با عزت و احترام زندگی می کنی یک اشتباه می کنی همه چیز تموم میشه! حالا چی؟اینو رد کردی خب، بعدی چی؟این بلا چی بود خدا.پول کسی رو نخوردیم تو کل عمر.بعضی وقتا ادم متحیر می مونه... چقدر ساده بودیم مارو هم دور زد. خونه رو برده سفته امضا کرده. دیگه چی؟ چی واقعا؟ غذا بخور، میوه؟ بدم میاد. متنفرم دیگه.چی کنم؟چی کنم؟ داداشت زنگ زد،چقدر گریه کرد!چی بگم. چی کنم. من دور بودم.الان مثلا طرف می فهمه میاد در خونه تو. هرچی هم دور و برش هست پدر سوخته. تیکه تیکهش کنی هم کمشه. تازه اینا رو شدن، کسی از باقی خبر نداره!من برم خونه.حوصله ندارم.