نهنگ و کلاغ
لطفا مرا لمس کن تا بمیرم.شکستم.شکستم شازده.شازده ای شکسته در حال قدم زدم و ریختن.می شود مرا بگیری.هوای مرا داشته باشی؟لطفا.من ضعیف بودم و بی عرضه.حالا ضعیف تر شده ام و به خواب مانده.میان صدا و ناصدایم می سوزد.پایین چشم هایم که کسی را مهمان نکرد هم.زیر چشم هایم مثل پوست نهنگ.بس بهترین انتخاب برای من بود.شاید هم شده بود.در نهایت بهتر است خودم را قبول کنم.بهتر است جایی زیر سایه بسوزم،افتابی سردم کند.می شود قدم بزنیم؟اگر می شود بگو سلام.اگر نمی شود بگو سلام.اگر مرا می کشی بگو سلام.اگر مرا می شکنی بگو سلام.بگو سلام.
لمست می کنم که نمیری.می شکنی و می شکنی.شازده ای شکسته تر از همیشه.خوابیدن و بستن.می شود تو را گفت.این یک سوال بود بدون علامت سوال.هوای تو را خواهم داشت.لطفا.من ضعیف نیستم.من بی عرضه نیستم.بی عرضه تر نیستم.من ضعیف تر نیستم.شوخی می کنم.معلوم است که هستم.میان تن و ناتنم می بازد. پایین چشم هایم می میرد.می خواهی مرا ببینی.باشد.بیا مرا داشته باش.گلدانی بگیر،من اماده ام.سایه پیدا کن بشینیم،افتاب پیدا کن قدم بزنیم و کلاغ کلاغ بخندیم.به یک شکستن،نشستن و چند قدم لمس می ارزد.اگر از کسی خوشت می اید باید بروی زر بزنی.باید بگویی سلام.