اشغال تر از خودم می مانم.
چهارشنبه, ۲۷ دی ۱۴۰۲، ۰۹:۱۰ ب.ظ
کمی روی هوا نفس می کشیدم.دور می رفتم.تکان می خوردم.می ترسم.من می ترسم.من می ترسم.خیلی وقت پیش ها یک فیلم دیدم me and you and everyone we know بود و یک فیلم دیگر هم از کارگردانش دیدم مال همین سال ها بود.خیلی وقت پیش ها یک فیلم دیدمNever Rarely Sometimes Always .بعدا ها یک فیلم دیدم استرالیایی بود در مورد یک دختر بچه. girl asleep بود.یادم نیست.ولی می ترسم.می ترسم.می ترسم.می ترسم.می ترسم.می ترسم.چند بار نشستی به خدا پناه اوردی؟ گوش می دادم.حرف هایشان همین شکل بود.من می ترسیدم.می ترسم.می ترسم.یک فیلمی بود.شیر غم.خیلی دوستش داشتم.خیلی.خیلی دوستش داشتم.حتی هنوز خیلی می ترسم.حالا می خواهم بروم club zero را ببینم.بعد هم فیلم pandora box 2008 و 2009 Lourdes .حالا می گویم من می ترسم.
۰۲/۱۰/۲۷
سطل آشغال زیبا@_@