.

آخرین مطالب

یک روز می‌ایم.این را میدانم

يكشنبه, ۱۹ فروردين ۱۴۰۳، ۰۳:۴۳ ب.ظ

نه تمام می شود،نه می شود.حالا برکه یا چشمه است که می ماند.ان هم کجا.دقیقا کنار دیواره ی تپه ها.خود را به چشمه سپردم؟اشنا نیست.هیچ‌فکری را اینجا نیار.تبخیر می شود.این داستان برای خاطره ها تکرار می شود.این گرمای عجیب تمدن.این سنگ‌نوشته ها.نفرین و دعا و جاودانگی.سنگ های ابستن.حالا بیایم بگویم سلام؟تکرار تمدن ها امده اند برای نگاه کردن و خیره شدن و کشف شدن.کشف کردن.حالا بیایم بخوانم.حس می کنی ان را،چیزی نیست.رفته.رفته.باید بدانی که یک روز می ایم.این حرف تو است.نه من.من نه می دانم و نه امدنی دارم.او همیشه با شکسته دانه هایی از صدف یک خط بنفش بی نشان می کشد.

۰۳/۰۱/۱۹

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی