.

آخرین مطالب

۳۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سامای» ثبت شده است

خسته هستم.خالی نه!

۰ نظر ۲۲ فروردين ۰۳ ، ۱۵:۳۸

چقدر نوشته ام. چقدر می‌نویسم. زر میزنم تا ببینی. تکه هایم را می‌دهم به تو تا برود. پس چرا تمام نمیشود؟ تمام شد. نه. فکر نکنم. نه، نه فکر نکنم. فکر نکنم.

۰ نظر ۲۲ فروردين ۰۳ ، ۱۵:۳۵

چقدر نوشته ام. چقدر می‌نویسم. زر میزنم تا ببینی. تکه هایم را می‌دهم به تو تا برود. پس چرا تمام نمیشود؟ تمام شد. نه. فکر نکنم. نه، نه فکر نکنم. فکر نکنم.

۰ نظر ۲۲ فروردين ۰۳ ، ۱۵:۳۴

چقدر نوشته ام. چقدر می‌نویسم. زر میزنم تا ببینی. تکه هایم را می‌دهم به تو تا برود. پس چرا تمام نمیشود؟ تمام شد. نه. فکر نکنم. نه، نه فکر نکنم. فکر نکنم.

۰ نظر ۲۲ فروردين ۰۳ ، ۱۵:۳۳

ایستاده بودم کنار اجاق.

۲ نظر ۲۲ فروردين ۰۳ ، ۱۰:۲۵

دست هایم پر از جمله.

۲ نظر ۲۱ فروردين ۰۳ ، ۱۷:۰۱

ستاره تا تن.اگاه تا تابش.منیت تا تمام.الوده تا وجود.

۱ نظر ۲۱ فروردين ۰۳ ، ۱۶:۳۷

سنگ از کلمه.ارامش از تن.مدام از هستی.ارزو از خود.

۰ نظر ۲۱ فروردين ۰۳ ، ۱۶:۳۴

ساده ای به جادو.ارام به بودن.مرگ به ناتمامی.اهسته به شدن.

۱ نظر ۲۱ فروردين ۰۳ ، ۱۶:۳۱

 ناگهان متوجه شدم! به نظر من هر چه بود،حرف نداشت.

۰ نظر ۲۱ فروردين ۰۳ ، ۱۶:۲۸