.

آخرین مطالب

این را می دانم،یک روز می ایم.

يكشنبه, ۱۹ فروردين ۱۴۰۳، ۰۳:۵۱ ب.ظ

هم می شود،هم تمام.حالا که چشمه یا برکه می رود،کدام دیواره را باید به یاد بیاورم؟خود را به تپه تپه ها می سپاری.فکر هایت را اینجا بیاور،وقت گرم شدن است.گرمای ساده ی این تمدن.سفال های شکسته و لعاب های فراموشی.جاودانگی نام توست.نام هر کس که بتابد.زر می زنم و تا می شوم.حالا بیایم بگویم خداحافظ؟تکرار هزاره های شلوغ.سکوت های پر.به خیره شدن.به نگاهی اشنا.درخت های بریده پشت جاده برای شرکت های دور از شهر.کارگران زاده برای سختی و زیان‌اوار.امده.امده.شعری امده.همین جا.از خودت تن گرفته.یک روز می ایی و یک روز هم می دانی.خودکار بنفش هم تمام نمی شود،فقط با کدام دست می خواهی جادوی تن ها را،این سراپا تابش تنها را به بند جاودان بکشی؟

۰۳/۰۱/۱۹

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی