من همه ی این بودن را برایت اورده ام!نگاهم کن!مرا بگیر!ارام و محکم!بیا!مرا بکار.
سه شنبه, ۲۱ فروردين ۱۴۰۳، ۰۴:۱۹ ب.ظ
بهتر است تمامش کنم.فقط برای خودم.اصلا کسی دیگر مگر هست!خاطره را نمی خواهم.داستان هم همینطور.تپه ها یا پسری با تابلوی قرمز!که چی؟من تمام کلمه ها را کشیدم تا به تو بگویم.تا نگاهت کنم و زر بزنم.همه ی انعکاسی که رو به گس بودن تمام می شود و خنده هایی برای بقا.اینجا می روم.اینجا می روم.همه چیز سر جایش است.فقط دیگر می بندم!می روم!بزنم و بمیرم به این تمام.تمام.تمام باشد.نگاهم کن.جواب بده.پاسخی پرت کن.سوال ها به جادو رفته اند
۰۳/۰۱/۲۱