خالی به تمام.
پنجشنبه, ۲۳ فروردين ۱۴۰۳، ۰۴:۲۳ ب.ظ
اگر از همان اول تکلیف خودت را مشخص کنی دیگر نیاز به این کار ها نبود.ولی چرا؟واقعا در تعجب می مانم و می مانم.می خواهم تمام بشود.بدنم درد می گیرد.یک جریان سیال و ممتد.یک تکرار دوباره.حسش می کنم.تمام بدنم نه.نزدیک شکم بالای شکم.نزدیک سینه.دست هایم.چشم هایم.خصوصا چشم هایم.می سوزند.تازه و خشک.بوی بچه بعد از حمام و یا درخت زیتون زیر افتاب.من شبیه کلید یک خاطره شدم.یک داستان از در های قفل.شبیه یک ساعت شکسته هستم.یک زمان خرد شده.شبیه من شدم.شبیه من هستم.نگاه نکن.تمام می شوی.همین است.اینجا نه.اینجا نه.من خاطرهام،خالی به تمام.
۰۳/۰۱/۲۳
باید صد پست در فروردین منتشر کرد