حالا اینه را می شکنم به این منیت.
شنبه, ۲۵ فروردين ۱۴۰۳، ۰۲:۴۷ ب.ظ
امروز دیگر تمام شد.من تمام شده.می دانی؟همین است!شاید حرف هایم همیشه در تکرار واژگان گم شوند.ولی همین تکرار را برای خودم دارم دیگر،نه؟صدای تیز جریانی متناوب..این تیزی مکرر.همیشه کنارم است.کنارم می اید و می رود.من می گویم می خواهم بخوابم ولی همیشه در این بیداری گریه رفته ام.شوخی هم نیست.فقط خنده ها کنار می روند.کنار و کنار.کنار کنار.خودم گاهی می دانم این گم شدن ها کجا می روند.گاهی هم نه.خلاصه که امروز دیگر تمام شده.من هم که کسی نیستم و بهتر است محو شدنم خاطره باشد تا ناداستان.همین است.تکرار.حرف هایم می شکنند.این اینه را برای من هدر بده.می خواهم بگویم و بروم.می روم و نمی گویم.می نویسم و می روم.رفته روزگار.
۰۳/۰۱/۲۵