کلاژ کافی،افتقار.
دستانم شبیه زمین خشکی شده که در فصل بهار می دیدم.وقتی سمت زمین ها می رفتیم و قدم می زدیم.معمولا با پدر.دقیقا همان شکلی شده اند.نگاهش می کنم.لمسش می کنم.جایی میان خواب بیدارم،می بینم کریه شده ام،می پوشانمش.هرچه با این اینه بازی می کنم باز هم نشانم می دهم.ان که نمی خواهی را دوبار نشان می دهد.خواب بیداری داشتم.هرچقدر ادامه پیدا می کرد بیشتر متوجه می شدم.کریه تر از انچه هست دوبار به خودم می امد.به خودم.به خودم و یک خالی امتداد.
حالا بیدارم،ظهر نیست هنوز.می روم.دستم درد می کند.خسته نشدم.اما می خواهم بروم.می گویم سلام.اما این یک خالی همیشه نیست.فرق کرده.رنگ می رود که خاموش شود،خاموش می روم که رنگش را ببینم.اما حرف من این نیست.حرف من میان تن و لحظه ای نمادین از هستی تکرار می شود.نگاهی که باید تمام بشود اما می مانم!می مانم و می گویم نه!نه.بس نمی کنم و بس می دهمش.همیشه می خواهم بگویم،بسط و چسبیدن،زمان است.زمانی که نیست.بوی رنگ هایی که می خواهم بگویمشان.می روم.سلام.همین جا،مقدم است؛خانه.تمام می روم.می گویم اینجا؛حرم به قلعه،تو به یک منیت؟
رسیده ام،دیر!یک دیر بد.از خودم شرمسارم،شرم کدام سار؟همین جا تمامش نمی کنم.یک چیزی فراموش می شود.میان تمام کلماتی که روز زمین ریخته،همیشه یک و یا چند چیز،چند من.می توانم یک قو درست کنم!می توانم.ادامه می روم.خودم را می دهمت.لطفا مراقبم باش.این من که در کیفت گذاشته ای!مراقب که هیچ،بیشتر ببین.مرا ببین.لطفا.این من را پشت حرف ها و زنده بودن ننداز.بیاورش!همین جا.جلو به تو،تن به وجود.نگاهش کن،نگاهش کن.نگاهش کن.
رفتم،همین لحظه.دور و دیر.دیر تر از دور.می روم.تکرار که در کار نیست فقط اوهام که بر می زنند.اوهام یعنی چه؟یعنی وهم ها.یعنی من ها.نه من.خوش امدی،این یک کلاژ است!یک کلاژ و یک کلاژ.چاره ای مانده؟نه.ما کلاژیم.این یک مای تمام،این همه ی بودن و کلمات روی زمین نیست!این یک کلاژ است.کشیدن زمان روی دست؟انگشتی که خشکی دست را می داند؟بله کشیده است.دوربین کامپکت،انگشت روی شاتر،صفحه روی دیوار،ماگ پشت شیشه،جغرافیا بیست،همه چیزمان کلاژ است.همه ما.تن به کلاژ،وجود به کلاژ و پیتزای قرضی.کشیدن به چشم،قدم به اهسته.نخ زرد،زر،افتقار و افتقار،فلاش یاشیکا و دوبار نوردهی نامنظم،هندیکم پاناسونیک و سه فیش،نوار بهداشتی در غلاف،مرغ فروشی نصفجهان،زیتون خانه مادربزرگ،دوستی با دامن روی پروفایل با کانال موسیقی،فیلم فوجی سی دویست،نامه های بودنم،شیر و سیر و تیر،خندیدن از وجود تمام،بادام،اب خنک و تروفوییماب رانی اناناس،شهید بهشتی،ساندویچ های شاعرانه،اهنگ های کانال،گل تسویه شده،خواندن اهنگ ها،پیانو از تابستان،شب قدم زدن شناس،یک تو و یک تو.استاک دو تن که نیستند،جینیس،نوشتن در دفترچه،فرنگیسی که خانه است،بدون فر.بیان کردن راحت،بهبهمادرت ساحلیو،اجتماعی بودن مطلق زیبا،تابلوی سلام من رادیوسر را دوست دارم روی دیوار،فارماکولوژی مترو،کشیدن کلاه ترک روی کله در حیاط،صحافی ژاپنی.لاب روز های زوج و مادری با عکس های دهه هفتاد،لابراتوار تینا،نود-به تین-مَ،خواستن حرف هایی که می مانند،یک فیروزه در گردنت،گوشواره و گردنبند تولدی،ابی عزیز،قرمز ماهی چشم،ارغوانرقصشِکیبا،بقای پشه در چشم چپ،علی با تیشرت داییش،کلاژ کافی!خوشحال شدم دوبار.