.

آخرین مطالب

آرام خواندن.

دوشنبه, ۱۹ شهریور ۱۴۰۳، ۰۸:۵۹ ق.ظ

هیچوقت برای مادرم نخواندم.همیشه می دانست وبلاگ دارم.یکبار کلاس پنجم که بودم ان را نگاه کرد و گفت:اینطور نه.باید منسجم تر باشه.مثل همیشه ی خودش،حق با خودش بود.اما اخرین بارش بود.دیگر هیچوقت وبلاگی از من ندید.هیچوقت هم برایش نخواندم.اخرین بار که چیزی برای او خواندم یک انشا بود که از روی کلمه های پس‌زده ی این اهنگ های دهه پنجاه بود.فهمید.بعد گفت: متاسفم برات.حق با تاسف مادر بود.یکبار هم یک داستان برایش خواندم درمورد چند تا لک‌لک که نمی دانم چی بود.باز قبل‌ش یک قسم دروغ خورده بودم و از چشم‌ش افتادم.گفت: فاجعه‌س که دروغ قسم خدا می خوری و تو چشام نگا می کنی.فاجعه.صدایش خم پایین تر میآمد،مینور تر.مثل مینور من.اما من در خون و او در صدا.ان انشای مسخره ی  لک‌لک را در کلاس هم نخواندم.نوبت‌م نشد.تنها یکبار از انشای من خوش‌شان امد.کلاس را می گویم.ان هم وقتی که پنجم بود یک داستان خنده دار با اسم بغل‌دستی‌م نوشتم و که می رفت فضا و یادش رفت که در را به روی بچه های‌ش بسته بود و کلید هم همراهش مانده و همچین چیزی.به درک.

یادم نیست برای‌ش چیزی خوانده باشم.برای پدر هم همینطور.اخرین بار ابتدایی که بودم یک سنگ‌نامه نوشتم که زندگی یک سنگ بود..از وقتی که سنگ شد تا وقتی که تبدیل شد به اسلحه و چه می دانم بعد رسید خانه پدربزرگم. گفت باید کامل شود.کامل‌ش نکردم.از از داستان بدم امد.فکر می‌کردم شاهکار است.اما فهمیدم مسخره‌ست.چند بار خواندم‌ش و دیگر ول‌ش کردم.هرچند که پدر می گفت ادامه ‌بده.

یکبار یکی از همین نوشته ها را برای مادربزرگم خواندم.با هنان اهنگ تکراری.ان خواندن را خیلی دوست داشتم.ان روز زیبا بود.مادربزرگم همان اول خواب‌ش برد‌.فوقالعاده بود.تکان نمی خورد.نویز رادیو روی دستم کشیده می شد.نور پنجره های قدیمی که زرد خورشید را می لرزانند هم در اتاق جا خشک کرده بود.خنک و ارام.نزدیک و مدام.نوشته را تمام کردم. دست مادربزرگم را گرفتم.دست‌ش تمام شعر های دنیاست.

 

۰۳/۰۶/۱۹

نظرات  (۱)

۱۹ شهریور ۰۳ ، ۱۴:۴۵ سبزبرگ. ‌‌‌‌‌‌‌‌

باید فیلم‌هایت را ببینند!

 

زیبایی پاراگراف آخر خیلی زیاد بود.

پاسخ:
.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی