کاش و این ها.
از کاش بدم می آید. به درک.حالا می خواهم کاش نامه بنویسم.خیلی مختصر جهت ..اصلا هرچقدر ادم از هر چیز بدشبیاید به ان نزدیک تر است. این هم یکی از ان زر های دانشگاهیست.نه، دانشگاه های خاصی.یک سیگاری در دست و سلام و خداحافظیم بغل باشد.یک ادبیات همان فضایی برای خودم سر هم کنم و به کار ببرم.چی زر می زنم.اگر چیزی مبتذل است بخواهی ازش زر بزنی و کلمه بیاوری خودت از دست رفتی پس سگ توی روحش فقط.این یک کاش نامه است.
کاش نترسم.نترسی.می ترسم.اصلا به درک.کاش خاک بودم،بعد از ظهر نبودم، ظهر بودم خسته و خواب.کاش شب بودم.کاش ستاره بودم و کاش ماه نبود.کاش صدایی بودم که در کشو جا می ماند.در چرخ خیاطی و یا مرخصی بدون حقوق یا چند دقیقه پاس گرفتن.کاش یک دکمه بودم یا پیاز نگینی.کاش یک سندباد بودم روی تلویزیون پارس با لامپ تصویر نیمسوز.کاش یک زیرپیراهنی بودم از همان ها.کاش بنفش بودم.کاش یک سجاده بودم که همیشه جایش مشخص است.کاش قرآن بودم.
کاش پریود بودم کاش پلاستیک سیاه خرید نواربهداستی سال هشتاد و هفت بودم.کاش سریال جومونگ بودم کاش مصطفی عقاد بودم کاش نقطه بودم سر هر خط یا ته ان.کاش انقدر دور و جدا ننویسم و کاش هایم نزدیک تر بودند فقط کاش رادیو بودم.سر بودم.کاش مادرت بودم.کاش مادرم بودم.کاش پیراهن راه راه بودم.چهارخانه بودم.شلوار کتان یا پارچه ای بودم.کاش کیف لوازم ارایش خالی بودم که همیشه در ان چند دکمه پیدا می شود.کاش یک ژانومه بودم.یک دستکش ظرفشویی سبز.کاش خدا بودم که بیشتر زر بزنم.
کاش انقدر مبتذل نبودم.کاش نمی ترسیدم.کاش زمین بودم خدا بودم.کاش تخت بودم.کاش پرده بودم.کاش کاش اگران بودم.کاش زنیت بودم.کاش در بودم.کاش ظهور بودم.کاش ثبوت بودم.کاش پرنده بودم.کاش حواصیل بودم. گاوچرانک بودم.سسک بودم.کلاغ ابلق بودم شبگرد مصری بودم.بادخورک بودم.تپه ها بودم.کنار بودم کلزا بودم یک سوتین مادرپسند بودم کاش لباس دامادی پدر بودم.کاش زیدت بودم.کاش کبریت توکلی بودم.کاش شامپو تخم مرغی بودم.بلیط کاغذی مترو بودم.کاش شوش بودم بی پدر! کاش حرم بودم.اکروپول بودم.کاش مادام دیالافا بودم.
کاش یک زید چادریبودم با یک دفتر و دو مداد.کاش در کیف خانمیم یک یاشکیا اف ایکس تری داشتم.کاش برایت لوبیا پلو درست کنم کاش لازانیا.کاش کارتون دنباله دار بودم.کاش یک قسمت اخر یکسریال.کاش تن می دادم به تو همیشه. کاش لالایی بخوانم برایت.کاش صدا بودم و جوانه میزدن در سینهت.کاش می گرفتم حالتو و بعد ازت معذرت خواهی میکردم.کاش ببوسمت.نه یک بار.نه دو و نه سه.دستت و بازوت و کمرت و کله ی خوشبوت و بوی عرقت حفظ.کاش مادرت میشدم چند بار فقط.شیر می دادم بهت.کاش به دنیا می اوردمت.کاش داد بزنی سرم.از من متنفر شوی.کاش لباس هایت را تا کنم همیشه.حتی ان شورت قرمزت،کاش لباس هایت را با دست می شستم و پهن میکردم در بالکن در حیاط.کاش نان می پختم.کاش تنور داشتم کاش درختی بودم که قطع میشد.کاش یک حلقه فیلم سوخته بودم.کاش صدایم محو شود.
کاش یک زن عمو بودم با هفتاد و سه سال سن.کاش سه تا کلیه داشتم که هی مجبور شوم بروم دستشویی.کاش پیر تر بودم.کاش زنم بزرگ تر بود ازم چند سال. کاش تمام ظرف ها را بشورم برایت.کاش لباس ها که خشک شد جمع کن بیاورم.کاش نماز بودم میخواندی مرا بی پدر.اذان بودم در خلوتی خیابان.یک خاطره از درختانی که دیگر نیستند بودم.کاش نماز بخوانم با سجاده ای در گوشه ی اتاق.کاش مست کنم با مادرت.کاش بغل مادرت گریه نکنم.کاش صدایم کنی زمان نه که از دست بروم فقط بیایمدستت را بگیرم.دست.ت را می بوسم.کاش مرا در عبا ببینی.عبا می پوشم.در اغوش بگیری مرا.کاش عبایم را بو کنی.کاش عبا شوم اصلا مرا بپوشی.کاش یک زن بودم با خال زدن های عربی سبز.روی فک.دور چشم.دور شکم و سینه هایم.
کاش انجیر بودم خشک شده.کاش انار بودم و ترش.کاش سیب بودم با یک کرم.کاش خرمالو بودم گس.کاش یک دوربین از این کانون سری جی ها بودم.نمی دانم جی هفت یا یازده.کاش رم ریدر بودم و خراب می شدم.کاش سی دی بودم رایت می کردی روی من.کاش سی پی یو بودم اما ای ام دی.کاش رمبودم،مادربورد بودم دی دی ار تو.کاش مانیتور بودم از اون قدیمی های سنگین. کاش دیش بودم و باد مرا از تنظیم می انداخت کاش یک دیوار با ترک بودم خیره می شدی به من کاش پشتی بودم. تسبیح بودم.جانونی بودم.بربری بودم با پنیر امل و گردوی کهنه.
کاش جوز هندی بودم.اویشن بودم.پودر انبه بودم سس درست میکردی.کاش پاپریکا بودم.کاش ادویه کاری بودم،کاش زردچوبه بودم، فلفل سیاه یا پودر سیر.کاش یکظرف روحی بودم.کاش چدنی بودم.تفلون نه.تفلون نه
یک یخچال پارس قدیمی بودم.یک خاله شادونه یا عمو پورنک از شبکه یک یا دو نه.فقط عمو قناد بودم توی جمعه ها برایت.کاش یک ساز روس.
اصلا کاش کاش کاغذ بودم.لابراتوار بودم.کندانسور بودم.کاش شستن پا های کبودت را تکرار کنم،همسرت بودم.سر به سر نویز.باشد رایانهات بودم.استخر ماهشکل بودم.چادر ملی بودم.شیراز بودم.خرفه بودم. ترشی زیتون بودم.رب گوجه بودم.
کاش جدول ضرب بودم، مداد رنگی دوازده تایی بودم.عکس یادگاری پیشدبستانی یا چهارسال مهدکودک بودم.کاش همین جا تمام نوشته هایم را پاک کنم.کاش وبلاگ نداشتم هیچوقت.کاش کلاس پنجم که بودم به جای وبلاگ چیپس گرفتم یا کرانچی.کاش..کاش یک نفر بیاید و در چشم هایم نگاه کند و فرار نکند.
کاش نبودم.حرف می زدم.جیبم پر از برگ بود.کاش درختی بودم که گازوئیل ان را از پار دراورده.کاش یکخرابه بودم با گالن های خالی بنزین.کاش یکی از این وی اچ اس ها بودم که زمانش اشک ها را می شکند،چشم ها را می سوزاند.کاش یک پیرزن بودم.کاش نوه داشتم.کاش داستان برایت تعریف کنم.لالایی بخوانن و گهواره بودم اصلا.کاش یک کارگردان بودم،با دوربین هشت میلیمتری از خانه شروع می کردم.خلاصه کاش که زیاد است.فقط خواستم بخوابم.خودم را پشت شب بخیر قایم نمی کنم.می خواهم بخوابم.خوابای خوب ببینی.