0499
من مست نبودم یا هرچی.یا سرخوش یا مرده یا ضعیف به تو.کجا.من کجا.من کجا.چرا انقدر سرم داره تکون می خوره؟چرا از جا دراومده؟خبری نیست.هیچ.تکرار بی عیب و عاجز تنم مثل کابینت ها شده.یا نه.کابینت های خانه.رنگشان که از تنت.صدایشان که از تنت.تو بگو کابینت هم می شوی؟یا این اثیری بودن که می گویند فقط در کتاب های زوار در رفته است.تو بگو دیگر.اینجا روغن هست.اینجا قابلمه های چدن هست.کدام مسکر؟لطفا یک اجازه بده.کتبا روی نامه ای پر از تن.پر از من یا نه.این که با ترس بسته شده.با رفتن من در میان زمان.در کدام کابینت خوابم برود از دست خوب است؟
من مست نبودم یا هر چی.نمی دانم اصلا یادم رفته.یادی ندارم که بماند تمام این داستان تمام من از میان کدام کلمه قرار است خودش را تحویل دهد.وای من.من.می خواهم بخندم که باور کنید.می خواهم حتما بخندم تا باور کنید.امم..اگر بخواهی می توانی اشک هایی را مزه کنم،شور است شور این ساعت در امده دیگر شور این من و کلمات تکراری.وای چرا من نمی توانم یا نتوانستم این را..این را..این را تمامش کنم بی همه چیز و اثیری.تو بگو.اَه.کدام کابینت؟کدام چدن؟کدام نامه؟
چیکار کنم؟من که مست نیستم.چه خوب.چه فرقی می کرد؟هیچ.به هر حال پیاده بر می گردم.حرفی نمی زنم.کسی در خوابم نیست.باید بیدار شوم.تق.چه خوب ادم خودش را می خواهد سرگرم کند اما کجای من ادم؟خب.که چی؟بس.