0488
پنجشنبه, ۱۹ مهر ۱۴۰۳، ۰۷:۵۴ ب.ظ
اومم.این که داستان نیست من تمامش کنم.اومم.این جین.جین تنگ که نهاندامی.اون دختره که چند سال ازم بزرگ تره.اون.اون پیراهن چی میگه.اخ اون.اون راه راهابی .سفید.مو.موی کوتاه.مو های دستت.تنت چرا انقدر ملموس.تو.یک گوشه.دو گوشه.تمام گوشه هایک لبخند و سلام.از دور.لبخند.تکان دادن.اومم دست یا.اخ.من می روم.اینبار.اینبار.لبخند.لبخند.با صدای بلند در خیابان..در مترو.در اسانسور...من..من.اومم.خودم را کنار می کشم.
۰۳/۰۷/۱۹