0478
چهارشنبه, ۲۵ مهر ۱۴۰۳، ۱۱:۳۴ ب.ظ
احتمالا این معجزه که می شنویم،در شبی زنگ زده از راه خواهد رسید.احتمالا همان وقت که به خودت می روی.همان کلماتی که از روی زمین بلند می شوند.من می بینمشان.این شب زنگ زده،مرا به یک چشم بستن می خواهد ببندد.اما انگار که خبری نیست.من باکرهی زمانم،وقتت از دست رفت.کمی بمان.اینجا،امشب،صدای پیغمبرانی را خواهی شنید که فرزندانشان را در بقچه های نان به اغوش خواهند کشید.پیغمرانی روی پل به دنبال خود،پیغمرانی با نجوا هایی اشنا.من و ما که سهل است،معجزه برایت ساده خواهد شد.محوش می کند.دودش می کند.شب زنگزده همیشه برای خواب،تکرار می شود.
۰۳/۰۷/۲۵