0460
صحبت من برای تو.اخر مگر تو محتاج صحبت منی.خب معلوم است که نه.نه تو و نه تو.هیچکدامتان نیازی به من ندارید.من هم شاید.نه قطعا.به هیچکس به هیچکس و هیچ چیزی نیاز ندارد.اما من شما را می خواهم.شما را می دانم انگار..نه اینکه از دانا من باشم.شما را می دانم به معنای کافی بودن.یعنی یک داشتن کافی شما.من شما را می خواهم.با تمام وجود.با تمام خودم.با تمام کاستی ها و کامل نبودن.من کامل نیستم.کامل نبوده ام و نخواهم.اما کامل های زیادی دیده ام.چرا هر کس می گوید هیچکس کامل نیست زر می زند.کامل هایی در کار است.اما من کامل نیستم.شما ها کامل هستید؟اممم این تصمیمش با شماست.من که می گویم نه.من فکر می کنم که کافیم و فکر می کنم که تو کافی هستی.و تو.من ایمان دارم که کافی هستی و من. و ما و تو.
صحبت من به چه درد تو می خورد.صحبت من جز من برای کیست؟به من بگو برای یکبار هم که شده..ان حرف را بزن.بگو با صدای بلند.در یک پارک،سر کلاس،کنار بستنی عروسکی و شیرینی بادومی،کنار مقنعه ای پشت گوش،کنار جین منفور،گلدان زمزم و پازل های جفت و جور شده،به من بگو به خودت احمق! که همه چیزت،همه چیزمان.کافی.کافی و کافیست.بگو.چون می خواهم صدایت را ببندم روی دستم.اصلا کنار هم خودمان را به دستان یکدیگر ببندیم.کنار من. تو و تو.ما.
صحبت من به چه درد شما ها می خورد.صحبت من به چه درد تو می خورد.نگام نکنید بچه ها.چون کلمه هام در رفتن.همهچیزومیگموانگارنهانگارکهبایدادمبعضیچیزارونگهاخهمنکهادمشنیستم.فقط.میگمچونکهمنشماهارامیخواهم.شماراکافیمیدانمکافیمیخوانمکافیدوستمیدارموکافیدراغوشمیگیرم.
به نظرت وقت این نرسیده که کنار یکدیگر تمام کاغذ ها را تا بزنیم و قو بتابیم؟اخر صحبت من به چه درد می خورد.اخر من به چه درد می خورد.من شما ها را با تمام وجود می پذیرم.من نبودنتان را هم می خواهم.من شما را تمام می بینم.ای کافی های من.ای بی همه چیزان من.همیشه برایتان شب بخیر می نویسم.شب بخیر.شب بخیر.
کافی تمام؟! بیخیال
نه اونا برای ما مهمن
نه ما برای اونا
ما و اونا، جزء دستهی آدمای بیاهمیتیم توی این جامعه توی این دنیا
همین که خانواده بهناچار یه ذره بهمون اهمیت میده باید کلاهمونو بندازیم هوا