سلام. هروقت رسیدی،بگو.
جعفر چند وقت دیگر کتابش در می اید
یک
امیدوارم صدایم کنی تا بشکنم. می دانم تابشی در وجودم پیداست.
بیدار شدم.اب نه گرم نه سرد.
الان روی صندلی کنار گل و گیاه فروشی نشسته ام
الان روی صندلی کنار گل و گیاه فروشی نشسته ام
حالا فقط
خسته بودم.مثل همیشه زیاد راه رفتم
ساعت هاست