.

کلمات کلیدی
آخرین مطالب
  • ۰۳/۰۲/۱۵
  • ۰۳/۰۲/۱۵
  • ۰۳/۰۲/۱۴
  • ۰۳/۰۲/۱۴
  • ۰۳/۰۲/۱۳
  • ۰۳/۰۲/۱۳

۲۰۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روایت» ثبت شده است

اگر می شد نوشت قطعا درختان بنفش بودند و اسمان پر از کلاغ

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۰۲ ، ۱۰:۵۰
... ...

یک داستان واقعی از گم شدن به زمان"

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۰۱ ، ۲۳:۳۶
... ...

این اهنگ را داشته باش،عالیه،اره واقعا زیباست،مثل صبح می ماند،یعنی شب زیبا نیست؟نه دیگه نگرفتی،گفتم مثل صبح می ماند،اصلا شاید منظور شب بود،از یاد رفته بود،راستی تو از کدام دسته هستی،ان ها که دستانشان هم زنده هستند یا نه؟فکر کنم بله،اره،می دانی هر کنار با کنار دیگری متفاوت است؟مثل ادم ها؟بله؟عاشق هم می شوند،می دانستی؟اره شنیده بودم؟کجا؟اخر همیشه به کنار ها سر می زنم.راستی راستی دیوانه بودی یا شدی تر؟حالا می گذاری به دستانت گوش دهم،انقدر بشنوم تا دست به دست گم شویم در اعماق شیار های دستی که خدا هم در ان جا دوست دارد چرتی بزند و بگوید،چه جایی!.

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۰۱ ، ۱۲:۰۲
... ...

گم شویم

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۰۱ ، ۲۰:۰۴
... ...

اصلا شبیه به فیلم ها یا کتاب ها یا،یا شخصیت های انیمه نیست ها،ادمی منزوی بودن یا ساکت و این حرف ها!

اصلا شبیه به چیز هایی که دیدی نیست.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۰۱ ، ۰۸:۴۵
... ...

سلام از روی دست افتاد و الک شد.

زیبا نیست هنوز قدم می زنی تنها در کنار درختان یا بهتر.چرا هنوز اینجا هستی و می خواهی داستان بشنوی؟

به چه؟

این امید از کجا می اید و چرا مثل سلامی به راحتی الک نمی شود.

به نام نامه اصلا.

تا صبح که نه،چون تحریفی بیش نیست.ولی مدام مدام دو پله بالا تر،گاهی امد و رفتی و رفتی و این داستان هم در ذهن هست و..چی می نویسی؟؟؟

واقعیت را نمی دانم ولی حقیقت متفاوت است.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۰۱ ، ۱۰:۳۷
... ...

نهایت،همیشه به دنیال زمزمه ی نامی بودم که فکر می کردم به گوشم خواهد رسید.

چرا خود نخواندم؟

خواسته ی من بود که پروا روایت قصه ها باشد و روایت تا نداشته باشد یا اصلا معنی برای معنای تمام واژگان بخیزد؟

امیلی یا آمیلی،برای تو که فرقی نمی کند.

نه،یکی هستن،حتما؟،اره.هوففف.مشکل این هست که از اول گفتم،زنان علیه زنان.اگر این نبود،که دیگر هیچ،الان داستان نمی نوشتم برای تو

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۰۱ ، ۱۱:۲۷
... ...

نه راستش دیگر ندارم.نمی خواهی؟می خواستم اما قبل از من یکی زود تر ان را سفارش داد،اشکال ندارد بزرگ می شویم و خاطره می شود.

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۰۱ ، ۰۹:۲۷
... ...

جدی به جد ها می گویم که جدا جدا لب های او واقعا خشکیده بود،خشکیده ی خشکیده.

لب های من خشک است.خشکیده و خشکیده.جدی می گویم.لب های او خشکیده بود..

به کجا؟به چی؟از چی؟از کجا و باز چند علامت سوال به انتخاب خودت.خوبه؟

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۰۱ ، ۱۸:۰۵
... ...