.

آخرین مطالب

۳۶۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روایت» ثبت شده است

قورباغه

۱ نظر ۲۰ آبان ۰۳ ، ۱۶:۳۸

البته که ماهی‌ا تو چش‌اشون پر از اشک‌و بغض‌ه.

۰ نظر ۲۰ آبان ۰۳ ، ۱۲:۱۶

چو کدو پاک بشوید ز کدو باده بروید.

۰ نظر ۲۰ آبان ۰۳ ، ۱۱:۲۴
۰ نظر ۲۰ آبان ۰۳ ، ۰۰:۱۶

قربان مادرتان.می خواهم حالا که با پیراهنت در ابی ترین صندلی های حافظه نشسته ام.شروع کنم به نوشتن.قربان مادرتان بروم،زمان به زمان.

۰ نظر ۱۹ آبان ۰۳ ، ۱۴:۱۲

می خواستم ببینم چی میگه.می خواستم ببینم واش یور اسوالن فیت‌س یعنی چی!سعی کردم بیشتر بخوابم.سعی کردم تاب بخورم و تاب بزنم دور حرفام.اما نشد.من داشتم می رقصیدم.بدون اینکه خودمو ببینم یا حتی بخوام.

۰ نظر ۱۸ آبان ۰۳ ، ۱۴:۲۴

به‌ب۶.

۰ نظر ۱۷ آبان ۰۳ ، ۱۴:۱۶

صلحونه خوردن کنار مادربزرگ‌ت را به یاد اوردم.

۰ نظر ۱۷ آبان ۰۳ ، ۱۴:۱۵
۱ نظر ۱۷ آبان ۰۳ ، ۱۲:۵۸

ال درس لایک یور نیز ان واش یور اسوالن فیتس.

۱ نظر ۱۶ آبان ۰۳ ، ۱۶:۴۹