فکر می کنی کافی کلمه ی مناسبی است؟نه.این یک داستان نیست جایی تمام شود یا حداقل به حال خودش رها.این یک ارشیو است.یک ارشیو از زندگی.یک خالی و دو خالی تر.چهار پاسخ کافی بود.برای نام تو همیشه کافی است.برای راه رفتن و دید زدن درختان.برای موزه رفتن.برای موزه رفتن.موزه ها همیشه خلوت هستند.من همیشه به دنبال راهی بودم که پول ندهم و رایگان وارد موزه شوم.عضو انجمن موزه می شدم.با کارکنان دوست می شدم و یا خودم را جای افراد دیگری جای میزدم.موزه؟